گاهی با خودم فکر می کردم افرادی که در جامعه به حقوق دیگران تجاوز می کنند ، با پارتی بازی و استفاده از موقعیت اداری خود یا آشنایانشان ( که در واقع یک امانت مردمی و یک امانت الهی در نزد آنهاست ) باعث پیشبرد کارهای خود و نزدیکانشان می شوند در حالیکه سایر افراد که مسئول آشنایی ندارند ، کارشان با مشکل مواجه می شود ، با استفاده از موقعیت خود ، به طور نامشروع به امکانات و تسهیلاتی برای خود و نزدیکانشان دست می یابند و از این طریق سطح زندگی خود را بالا می برند و به دیگران فخر فروشی می کنند و ...اینها را باید توسط قوه قضاییه ، دستگیر نمود و به سزای اعمالشان رساند و برای اینکه این افراد ، به سزای اعمالشان برسند و دیگر کسی از این کارها نکند ، ما باید سیستم نظارتی و سیستم قضایی خیلی قوی ایی داشته باشیم و ...
اما اکنون مدتی است به این دیدگاه رسیده ام که:
اینگونه افراد ، مهمترین چیز برایشان توانایی اقتصادی ، قدرت امضاء و برتری اجتماعی است. مگر مسئولیت و منصب را برای چه می خواهند؟ خدمت به مردم؟ این حرفها فریبی بیش نیست.ابزاری است برای رسیدن به هدف شخصی خودشان. اینها میخواهند از طریق مسئولیت و منصب ، به کانالهایی دسترسی داشته باشند که با استفاده از آنها بتوانند:
1- موقعیت اقتصادی و توان مادی خود را افزایش دهند ؛
2- در بعد اجتماعی ، دارای عنوان "ریاست" یا "مدیریت" باشند و بر دیگران سروری و آقایی کنند ؛
3- حرفشان و امضایشان ، قدرت داشته باشد و بتوانند مثلا کسی را سر کاری بگذارند (البته از اطرافیان و دوستان خود) یا کاری برای دوستان خود انجام دهند ؛
اینها هرگز نمی خواهند با بقیه مردم مساوی باشند و در سطح آنها باشند. میخواهند از این سه لحاظ ( اقتصادی ، اجتماعی ، نفوذ ) از دیگران بیشتر باشند. اگر شرایطی پیش بیاید که اینها با دیگران در "یک سطح مساوی" قرار بگیرند و "برتری" بر دیگران نداشته باشند ، برایشان از هر عذابی و شکنجه ای سختتر است. همسطح بودن با دیگران و نداشتن تفاوت با سایر مردم ، یا همان "عدالت اجتماعی" همان چیزی است که این افراد از آن فرار می کنند. چون می دانند که اگر عدالت اجتماعی در جامعه محقق شود ، اینان دیگر بر کسی برتری نخواهند داشت و "آقایی" نمی توانند بکنند.
عدالت اجتماعی ، برای اینان بزرگترین شکنجه است.
عدالت اجتماعی ، آنقدر مسأله مهمی است ، که برقراری آن ، مهمترین هدف پیامبران و امامان در عرصه جامعه بود. "توحید و خدا پرستی" ، یکی از اهداف مهم انبیاء بود ؛ اما هدف مهم دیگر آنها ، همین برقراری عدالت اجتماعی در جامعه بود. گرچه حالت کامل و بی نقص عدالت اجتماعی جز از طریق استقرار نظام توحیدی ، میسر نیست ، اماد حتی درجات پایین تر عدالت اجتماعی هم برای "برتری جویان" و "متکبران" قابل تحمل نیست و لذا با تمام وجود و امکانات ، با آن به مخالفت و مبارزه برمیخیزند. ائمه اطهار برای چه شهید شدند؟ برای اینکه میخواستند عدالت برقرار کنند و کسی بر کسی به ناحق برتری نداشته باشد و همه افراد یکسان از شرایط و امکانات بهرهمند شوند.
هر چیزی به قدر اهمیتی که دارد ، دشمن دارد. اگر دیدید که مسأله ای ، دشمن و مخالف ندارد ، بدانید که مسأله بی ارزشی است. عدالت اجتماعی آنقدر اهمیت دارد که در مورد حضرت امیر المومنین علی علیه السلام این جمله معروف گفته شده است که: قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّةَ عَدْلِهِ؛ یعنی: علی (ع) ، به خاطر شدت عدالتش بود که در محراب عبادتش کشته شد.
(روی عکس کلیک کنید)